شاخص‌های فاندامنتال در بازار فارکس

امروزه بیشتر معامله‌گران خرد، به ویژه در بازار فارکس، از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند بدون اینکه همیشه به اصول فاندامنتال بازار برای تحلیل فرصت‌های معاملاتی توجه کنند. این مسئله جالب توجه است زیرا اصول بنیادی به اکثر بازارها ارزش اساسی خود را می‌دهند و در نهایت برای حرکت آنها حیاتی هستند. درک چگونگی توجه به اصول بنیادی می‌تواند به معامله‌گران پایه محکم‌تری برای نگاه به بازارها و فهمیدن دلیل رفتار آنها بدهد.

این مقاله به شاخص‌های فاندانتال فارکس و چگونگی تاثیر آنها بر تصمیم‌گیری‌های معاملاتی می‌پردازد.همچنین برای بررسی بروکرهای فارکس و انتخاب بهترین بروکر می‌توانید به پارسی فارکس مراجعه نمایید.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بازار به طور کلی به دو دسته اصلی تقسیم می‌شود: تحلیل بنیادی یا فاندانتال و تحلیل تکنیکال. این دو روش، نگاه‌های بسیار متفاوتی به بازار دارند و هر کدام از این روش‌های تحلیلی دیدگاه خاص خود را برای پیش‌بینی جهت آینده بازار ارائه می‌دهند.تحلیل بنیادی ارزش یک دارایی را بر اساس ارزش ذاتی آن بررسی می‌کند که ممکن است با قیمت فعلی بازار متفاوت باشد.تحلیل بنیادی مستقل از حرکات قیمتی است. ممکن است یک جفت ارز فارکس افزایش یا کاهش قیمت داشته باشد، اما حرکت قیمتی، تحلیل اساسی از جایی که قیمت باید بر اساس عوامل بنیادی باشد را تغییر نمی‌دهد.

انواع شاخص‌های فاندامنتال در فارکس

تولید ناخالص داخلی (GDP)

تولید ناخالص داخلی (GDP) ارزش تمام کالاها و خدماتی است که در یک دوره معین (معمولاً یک فصل یا یک سال) تولید می‌شود. این شاخص به‌طور گسترده‌ای برای اندازه‌گیری عملکرد کلی اقتصادی یک کشور استفاده می‌شود و تغییرات آن در طول زمان می‌تواند نشان‌دهنده رشد یا کاهش باشد. اگر سلامت مالی یک کشور را بتوان به یک معیار خلاصه کرد، بسیاری تولید ناخالص داخلی آن کشور را به عنوان شاخص کلیدی در نظر می‌گیرند.

بیشتر کشورها داده‌های تولید ناخالص داخلی خود را در فواصل زمانی منظم در طول سال منتشر می‌کنند. به عنوان مثال، دفتر تحلیل اقتصادی ایالات متحده (BEA) تولید ناخالص داخلی این کشور را به‌صورت فصلی و سالانه تخمین می‌زند و آمارهای جدید تولید ناخالص داخلی را به‌صورت ماهانه منتشر می‌کند.تولید ناخالص داخلی بالاتر و رشد در گزارش‌های فصلی به معنای اقتصاد قوی‌تر است که باید به تقویت ارز کشور منجر شود.

داده‌های اشتغال

داده‌های اشتغال ارتباط نزدیکی با تولید ناخالص داخلی (GDP) دارند. رابطه بین بیکاری و تولید ناخالص داخلی به عنوان قانون اوکان (Okun's law) شناخته می‌شود که به نام اقتصاددان آرتور اوکان نام‌گذاری شده است. این همبستگی بالا داده‌های اشتغال را به یکی از شاخص‌های بنیادی کلیدی در فارکس تبدیل می‌کند.نرخ‌های بالاتر اشتغال به معنای اقتصاد قوی‌تر است که باید به تقویت ارز منجر شود.

حقوق و دستمزد بخش غیرکشاورزی ایالات متحده (NFP)

این آمار کلیدی اشتغال در ایالات متحده است و 80 درصد نیروی کار این کشور را پوشش می‌دهد (به جز کارکنان بخش کشاورزی، کارکنان خانگی خصوصی، پرسنل نظامی فعال و کارکنان سازمان‌های غیرانتفاعی). اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) داده‌ها را به صورت ماهانه از حدود 130,000 کسب و کار و نهاد دولتی جمع‌آوری می‌کند. NFP یکی از تأثیرگذارترین داده‌های اقتصادی در فارکس است و در این مقاله بیشتر در مورد آن صحبت خواهم کرد.

نرخ‌های تورم

تمامی کشورهای توسعه‌یافته تلاش می‌کنند تورم را در سطوح هدف مشخصی نگه دارند. تورم بالا باعث کاهش "درآمد واقعی" می‌شود زیرا هزینه کالاها و خدمات روزمره افزایش یافته و درآمد قابل تصرف افراد کاهش می‌یابد. تورم معمولاً با شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) اندازه‌گیری می‌شود.

نرخ‌های بهره

بانک‌های مرکزی از نرخ‌های بهره به عنوان ابزار اصلی برای کنترل تورم استفاده می‌کنند. وقتی معامله‌گران به اعداد تورم نگاه می‌کنند، همچنین در نظر می‌گیرند که بانک مرکزی چگونه نرخ‌های بهره را در آینده برای کنترل آن تنظیم خواهد کرد.نرخ‌های بهره بالاتر باعث جذب بیشتر دارندگان ارز می‌شود که نشان‌دهنده ارز قوی‌تر است.

بیشتر شاخص‌های بنیادی کلیدی دارای تاریخ و زمان انتشار برنامه‌ریزی شده هستند. برنامه‌ریزی با توجه به معاملات خود و آگاهی از اعلامیه‌های اقتصادی مورد انتظار برای ارزهایی که قصد تجارت آن‌ها را دارید، بسیار مهم است. برای مثال، اگر من در حال معامله EUR/USD باشم، به دنبال اعلامیه‌های FOMC، فروش خرده‌فروشی، GDP، و به‌ویژه ارقام حقوق و دستمزد بخش غیرکشاورزی (NFP) خواهم بود.

نحوه استفاده از شاخص‌های اقتصادی

 گاهی اوقات بازار در جهت مخالف آنچه داده‌های اقتصادی نشان می‌دهند حرکت می‌کند. برای مثال، اگر یک داده اقتصادی منتشر شود که بیش از سطح پیش‌بینی شده صعودی باشد، اما جفت ارز کاهش یابد. در این صورت، ممکن است یک روند نزولی اساسی وجود داشته باشد که حتی اصول بنیادی نیز نمی‌توانند آن را نجات دهند.

در این حالت، به دلیل واکنش غیرمنتظره نزولی، به صورت کوتاه‌مدت بر روی جفت ارز معامله می‌کنیم (معمولاً یک حد ضرر بالاتر از آخرین سطح مقاومت شناخته شده قرار می‌دهم).

تحلیل بنیادی می‌تواند به چند شاخص کلیدی خلاصه شود، مانند تولید ناخالص داخلی (GDP)، شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI)، نرخ‌های بهره، فروش خرده‌فروشی، داده‌های اشتغال و داده‌های تولیدی که به تعیین سلامت اقتصاد و نحوه حرکت ارزش یک ارز در طول زمان کمک می‌کنند. مشاهده حرکت غیرمنتظره قیمت نسبت به داده‌های بنیادی نیز برای شناسایی روندهای نزولی یا صعودی اساسی ارزشمند است.