پی سی دانلود - animation

یک گربه مادر به اسم Duchess به اتفاق یک دختر (Marie) و دو پسر خود (Berlioz & Toulouse) در کاخ یک خواننده بازنشسته اپرا به همراه یک پیشخدمت سود جو و از خود راضی به نام Edgar زندگی می کردند. صاحب قصر به وکیل خود وصیت می کند پس از مرگ او تمام داراییش مادام العمر به گربه ها برسد.
ادگار از این موضوع با خبر می شود و نقشه ای برای از سر راه برداشتن گربه ها می کشد ، یک روز در شیر گربه ها داروی خواب آور می ریزد و و پس از نیمه شب آنها را از خانه دور می کند و تنها به خانه باز می گردد و ...

مزرعهٔ حیوانات (Animal Farm) که در ایران به نام قلعهٔ حیوانات نیز شناخته شده‌است، رمانی پادآرمان‌شهری به زبان انگلیسی و نوشتهٔ جورج اورول است.
این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید.

این رمان دربارهٔ گروهی از حیوانات است که انسان‌ها را از مزرعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند بیرون می‌کنند و خود ادارهٔ مزرعه را به دست می‌گیرند، ولی پس از مدتی این حکومت جدید به حکومتی خودکامه مشابه به قبلی تبدیل می‌شود.این رمان نمایهٔ برضد استبداد است. مزرعه حیوانات داستان انقلاب حیوانات علیه مالکین خوداست پس از پیروزی قوانینی تهیه می‌گردد که شامل بندهای زیر است:

باز در یك ماموریت در پایگاه زورگ همكار خود داركمتر را از دست می دهد او پیشنهاد فرماندهی ستاره در مورد همكاری با میرا یكی از رنجرهای فضایی تازه كار قبول نمی كند و به همراه رباطی به نام ایكس آر به نبرد با زورگ می رود...

داستان این قسمت از سری انیمیشن های باب اسفنجی مربوط به مسابقه ای به سمت قطب جنوب می باشد. با مشارکت تمامی اهالی شهر، آیا پلانکتون می تواند بالاخره به فرمول دست پیدا کند و فست فود کراستی را راه بیندازد؟

توماس و بهترین دوستش پرسی به عنوان دو ماشین دیزلی سوختی زندگی می کنند تا دو نفر به نام های فلین و بلی به آن ها متعلق می شوند تا آن ها را از آتش سوزی مزرعه ی خود نجات دهند. پس از این واقعه توماس تمامی زندگی خود را صرف این دو دوست جدید می کند و از دوست قدیمی خود غافل می شود ...

انیمیشن زیبای کمدی-ماجراجویانه که داستان جالب یک کودک علاقمند به بیس بال و موفقیت های وی در این راه تا قهرمانی به تصویر می کشاند...

در سرزمین جامورا لاکنی ها در آرامش زندگی میکنند اما در سرزمینی دیگر میان ابرها مردمی به نام نوران ها وجود دارد که تمام منابع آن به پایان رسیده و در قحطی به سر میبرند.پادشاه نوران برای پیدا کردن سرزمین جدید سفیرانی به تمام دنیا میفرستد آنها به جامورا میرسند جایی که مردمش به گرمی از آنها استقبال میکنند پادشاه نوران قسم میخورد تا وقتی تمام مردمش را به جای امنی نفرستد خودش سرزمین اصلی را ترک نکند به همین دلیل او خواهر جاه طلبش را برای فرمانروایی بر نوران های پناه برده به جامورا میفرستد ولی سدسا خواهر فرمانروا به زور متوسل میشود تا لاکنی ها را از سرزمینشان بیرون کند به همین دلیل فرمانروای نوران ها او را از مقامش خلع میکند ولی سدسا تصمیم میگیرد فرمانروا و خانواده اش را ازبین ببرد. ولی در این کار موفق نمیشود و به یک سیاره دیگر تبعید میشود.
15 سال بعد - هنوز دشمنی بین نوران ها و لاکنی ها وجود دارد اما جنگ بین آنها تمام شده و آنها سرزمین جامورا را بین خود تقسیم کرده اند دلگو نوجوانی ماجراجو اما خام و بی تجربه است که با پرنسس کایلا دختر فرمانروای نوران ها آشنا میشود و با هم تصمیم میگیرند که به دشمنی بین نوران ها و لاکنی ها پایان دهند در حالی که سدسا ملکه یه قوم وحشی شده است و قصد دارد به جامورا حمله کند...