داستان در مورد مردی است که در قامت یک
پلیس در محله های مختلف پاریس پرسه میزنه . جسه ی لاغر و نحیفش به خاطر فقر
او در تهیه غذای مناسب در کنار قوز و سبک راه رفتنش از او شمایل یک کرکس
ترسیم کرده که در ته مانده ی خوراکی های توریست ها جستجو می کنه و حریصانه
به غذای مردی که روزنامه می خونه نگاه می کنه . در همین احوال به پارکی
میرسه و چاقی بیش از حد کبوترهای آنجا توجهش رو جلب میکنه ، پیرزنی رو می
بینه که در حال غذا دادن به کبوترهاست . کیک و شیرینی های پیرزن اونو به
دنبال خودش میکشونه و تصمیم می گیره با زدن ماسک و در شمایل یک کبوتر به
خانه ی پیرزن بره ...